تنهایی نیست، افسردگی و احساس عجز هم نیست.

شاید خستگی است.

اما اگر هست چرا با اینکه چشم ها خسته اند باز هم خواب سراغم نمی آید.

شاید هم می آید و من میخواهم خودم را زجر بدهم.

دوست دارم چیزی بسازم ولی برایم فرقی نمیکند چی، چیزی هم به ذهنم نمیرسد.


پ.ن: آتشی به جان من

ای همه قرار من

ببین چه تنها شدم

زدی به قلب عاشقم نرو

 کجایی / رضا بهرام


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

معرفی هتل های شهر های زیارتی ایران Stephanie Lisa آشپزخامه تدریس فیزیک کنکور از ریز تا درشت با ما [خیالت راحت] کتاب George چاپخانه آراکس وبلاگ تخصصی گیم آنلاین moshaverehkhanevadeh.parsablog.com